عنه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
عنه. [ع ُن ْ ن َ] (اِخ) روستایی است به یمن. (منتهی الارب) (آنندراج). از مخالیف یمن است، و گویند قریه ای است دریمن. (از معجم البلدان). || نام مردی است. (از منتهی الارب) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء).
عنه. [ع َ هَُ / ع َن ْه ْ] (ع حرف جر + ضمیر) (از: عن، حرف جر + ه، ضمیر متصل) از او. درباره ٔ او. رجوع به عَن شود.
فرهنگ فارسی هوشیار
باز داشتن مرد ازگای اگایی، ریسمان، دیگپایه
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.
آخرین مطالب وبلاگ



