معنی عمر شافعی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

عمر شافعی. [ع ُ م َ رِ ف ِ] (اِخ) ابن ابراهیم بن سعیدبن ابراهیم بن محمد زهری شافعی. مشهور به ابن حمامه. وی فقیه و از فرزندان سعدبن ابی وقاص بود. در ذیقعده ٔ سال 348 هَ.ق. متولد شد و در جمادی الاَّخره ٔ 434 هَ.ق. در بغداد درگذشت. اورا تصنیفاتی در مناسک است. (از معجم المؤلفین از طبقات الشافعیه ٔ سبکی ج 4 ص 7، و هدیه العارفین بغدادی ج 1 ص 781، و طبقات الشافعیه ٔ اسنوی، نسخه ٔ خطی).

عمر شافعی. [ع ُ م َ رِ ف ِ] (اِخ) ابن ابراهیم عجمی. رجوع به عمر عجمی شود.

عمر شافعی. [ع ُ م َ رِ ف ِ] (اِخ) ابن احمدبن ابی بکر. رجوع به عمر رازی شود.

عمر شافعی. [ع ُ م َ رِ ف ِ] (اِخ) ابن احمدبن علی. رجوع به عمر هلالی شود.

عمر شافعی. [ع ُ م َ رِ ف ِ] (اِخ) ابن احمدبن علی شماع. رجوع به عمر شماع شود.

عمر شافعی. [ع ُ م َ رِ ف ِ] (اِخ) ابن احمدبن عمر شافعی، مکنی به ابوحفص و مشهور به ابن سریج. فقیه بود و در سال 340 هَ.ق. درگذشت. او راست: تذکرهالعالم و المتعلم در فروع فقه. (از معجم المؤلفین از هدیه العارفین بغدادی ج 1 ص 781).

عمر شافعی. [ع ُ م َ رِ ف ِ] (اِخ) ابن احمدبن محمد. رجوع به عمر بلبیسی شود.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر