معنی علی نیشابوری در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

علی نیشابوری. [ع َ ی ِ ن َ] (اِخ) ابن احمدبن محمدبن علی واحدی نیشابوری شافعی. مکنی به ابوالحسن. رجوع به ابوالحسن و علی (ابن احمد...) شود.

علی نیشابوری. [ع َ ی ِ ن َ] (اِخ) ابن احمدبن محمدبن غزال نیشابوری. مکنی به ابوالحسن. رجوع به ابوالحسن، و علی (ابن احمد...) شود.

علی نیشابوری. [ع َ ی ِ ن َ] (اِخ) ابن احمدبن محمد فنجکردی نیشابوری. ملقب به شیخ الافاضل و مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی فنجکردی شود.

علی نیشابوری. [ع َ ی ِ ن َ] (اِخ) ابن احمدبستیغی نیشابوری. رجوع به علی (ابن احمد...) شود.

علی نیشابوری. [ع َ ی ِ ن َ] (اِخ) ابن حسن بن علی نیشابوری صندیلی حنفی. مکنی به ابوالحسن. مفسر بود و در سال 484 هَ. ق. درگذشت. او راست: تفسیرالقرآن. (از معجم المؤلفین).

علی نیشابوری. [ع َ ی ِ ن َ] (اِخ) ابن حسین بن جعفربن محمد نیشابوری. مکنی به ابوالبرکات. وی شاعر و از فاضلان دولت سلطان محمودبن سبکتکین بود و نسب او به محمد دیباج بن امام صادق (ع) میرسید. او را دیوان شعری است. (از الذریعه ج 9 ص 742 از تاریخ عتبی و نسمهالسحر فیمن تشیع و شعر، ضیاءالدین).

علی نیشابوری. [ع َ ی ِ ن َ] (اِخ) ابن زکریا. مکنی به ابوالحسن. مورخ قرن نهم هَ. ق. او راست: تاریخ الرجال. (از معجم المؤلفین).

علی نیشابوری. [ع َ ی ِ ن َ] (اِخ) ابن سهل بن عباس بن سهل نیشابوری. مکنی به ابوالحسن. مفسر و مطلع در برخی از علوم دیگر. وی در ذی قعده ٔ سال 491 هَ. ق. درگذشت. او راست: 1- زادالحاضر والبادی. 2- کتابی در تفسیر. 3- مکارم الاخلاق. (از معجم المؤلفین از طبقات الشافعیه ٔ اسنوی ص 157 و الوافی صفدی ج 12 ص 75 و طبقات الشافعیه ٔ سبکی و روضات الجنات خوانساری ص 481).

علی نیشابوری. [ع َ ی ِ ن َ] (اِخ) ابن عبداﷲبن احمد نیشابوری. مشهور به ابن ابی الطیب و مکنی به ابوالحسن. مفسر و شاعر بود و در نیشابور متولد شد و به قصبه ٔ سبزوار رفت و در ماه شوال سال 458 هَ. ق. در آنجا درگذشت. او راست: 1- التفسیر الاوسط، در 11 جلد. 2- التفسیر الصغیر، در 3 جلد. 3- التفسیر الکبیر، در 30 جلد. و نیز دیوان شعری دارد. (از معجم المؤلفین از سیرالنبلاء ذهبی ج 11 ص 186 و الوافی صفدی ج 12 ص 91 و معجم الادباء ج 13 ص 273 و طبقات المفسرین سیوطی ص 23).

علی نیشابوری. [ع َ ی ِ ن َ] (اِخ) ابن محمدبن ابراهیم بن عبداﷲ قهندزی نیشابوری ضریر. مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی قهندزی شود.

علی نیشابوری. [ع َ ی ِ ن َ] (اِخ) ابن محمدبن علی بن حسین بن عبدالصمد تمیمی نیشابوری سبزواری. مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی تمیمی شود.

علی نیشابوری. [ع َ ی ِ ن َ] (اِخ) ابن محمدبن قتیبه ٔ نیشابوری قتبی. مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی قتیبی شود.

علی نیشابوری. [ع َ ی ِ ن َ] (اِخ) ابن محمد اسکافی نیشابوری. مکنی به ابوالقاسم. رجوع به ابوالقاسم اسکافی شود.

علی نیشابوری. [ع َ ی ِ ن َ] (اِخ) ابن محمد نیشابوری. فقیه و محدث بود و در سال 1273 هَ. ق. در محمره (خرمشهر) درگذشت و در همانجا دفن شد. او راست: 1- سبیکهاللجین. 2- العروه الوثقی. (از معجم المؤلفین).

علی نیشابوری. [ع َ ی ِ ن َ] (اِخ) ابن محمد نیشابوری. مشهور به خبازی و مکنی به ابوالحسین. رجوع به علی خبازی شود.

علی نیشابوری. [ع َ ی ِ ن َ] (اِخ) ابن موسی بن یزداد (یا یزید) قمی نیشابوری حنفی. مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی قمی شود.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری