معنی علی مروزی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

علی مروزی. [ع َ ی ِ م َرْ وَ] (اِخ) ابن اسحاق مروزی. مکنی به ابوالحسن. تابعی بود. و رجوع به ابوالحسن (علی بن...) شود.

علی مروزی. [ع َ ی ِ م َرْ وَ] (اِخ) ابن حجربن ایاس سعدی مروزی. رجوع به علی سعدی شود.

علی مروزی. [ع َ ی ِ م َرْ وَ] (اِخ) ابن حسین مروزی حنفی. ملقب به علاءالدین. فقیه متوفی در سال 452 هَ. ق. او راست: الجامع فی الفقه. (از هدیه العارفین ج 1 ص 689).

علی مروزی. [ع َ ی ِ م َرْ وَ] (اِخ) ابن عبداﷲبن مبارک مروزی. مکنی به ابوالحسن. صوفی و شاعر بود و در سال 519 هَ. ق. درگذشت. او را قصیده ای است در ظاء و شرح آن. (از معجم المؤلفین از کشف الظنون حاجی خلیفه ص 1343 و هدیه العارفین ج 1 ص 696).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر