معنی علالا در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

علالا. [ع َ] (اِ صوت) بانگ و شور و غوغا. (برهان) (ناظم الاطباء). علالوش. هیابانگ:
بجه از جو، سوی ما آ، که تماشاست در این سو
ستر اﷲ علینا، چه علالاست در این کو.
مولوی.
- علالای سگ، پارس کردن او. بانگ او:
زین همه بانگ و علالای سگان
هیچ واماند ز راهی کاروان ؟
مولوی.
|| تشنیع. || کنایه و حرف پهلودار. (برهان) (ناظم الاطباء).

فرهنگ معین

بانگ و شور و غوغا، علالوش، (کن.) سخن پهلودار. [خوانش: (عَ) (اِصت.)]

فرهنگ عمید

بانگ، فریاد، شوروغوغا، هیاهو،
صدای سگ، عوعو سگ: گفت از بانگ و علالای سگان / هیچ واگردد ز راهی کاروان؟ (مولوی: ۸۴۹)،

فرهنگ فارسی هوشیار

بدینگونه آمده است در فرهنگ رشیدی و برهان قاطع و غیاث اللغات و آنندراج و چون تازی نیست باید آلالا نوشته شود: بانگ، شور، نیش سخن پهلو دار گوشه زدن (اسم) بانگ و شور و غوغا علالوش یا علالای سگ. پارس کردن سگ بانگ سگ، سخن پهلو دار. هیاهو، غوغا، شور

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر