معنی علاج پذیر در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
علاج پذیر. [ع ِ پ َ] (نف مرکب) قابل مداوا. درمان پذیر و چاره پذیر. (ناظم الاطباء).
فرهنگ عمید
درمانپذیر، چارهپذیر،
فرهنگ فارسی هوشیار
درمان پذیر، چاره پذیر (صفت) قابل مداوا درمان پذیر مقابل علاج ناپذیر، چاره پذیر. چاره پذیر، قابل مداوا
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.