معنی عقرب سلیمانی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
عقرب سلیمانی. [ع َ رَ ب ِ س ُ ل َ] (ترکیب وصفی، اِ مرکب) این ترکیب در آنندراج بدون شرحی آمده وبیت ذیل نیز برای شاهد آن ذکر شده است:
نعوذ باﷲ از آن افعی زمردفام
که طعنه ها زده بر عقرب سلیمانی.
طالب آملی (در تعریف تیغ).
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.