معنی عقد نماز در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

عقد نماز. [ع َ دِ ن َ] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) تکبیر افتتاح. (شعوری).
- عقد نماز بردن، تکبیر افتتاح کردن:
ز ابرویت چو روآرم به محراب
سر زلفت برد عقد نمازم.
کمال خجند (ازآنندراج).
- عقد نماز بستن، تکبیر افتتاح گفتن:
شب چو عقد نماز می بندم
چه خورد بامداد فرزندم.
سعدی.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر