معنی عظیم القدر در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
عظیم القدر. [ع َ مُل ْ ق َ] (ع ص مرکب) بزرگ قدر و مرتبه. (ناظم الاطباء). بزرگ مرتبه. (فرهنگ فارسی معین): وی [قاضی خان صدر] از سادات عظیم القدر سیفی حسنی بود. (عالم آرای عباسی ج 2 ص 966).
فرهنگ عمید
بزرگقدر، بزرگمرتبه،
فرهنگ فارسی هوشیار
بزرگ قدر بزرگ مرتبه: وی قاصی خان صدر از سادات عظیم القدر سیفی حسنی بود.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.