معنی عرود در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

عرود. [ع ُ] (ع مص) روئیدن و بلند گردیدن گیاه و دندان. (ازمنتهی الارب). برآمدن نبات و دندان. (تاج المصادر بیهقی). عردالناب، همه ٔ ناب خارج شد و سخت گردید، و چنین است عردالنبات. و گویند آن بمعنی خارج شدن از نرمی و سخت شدن است. (از اقرب الموارد). || پدید آمدن نبات. (المصادر زوزنی). عردت الشجره؛ درخت پدید آمد. (از اقرب الموارد). || دور انداختن. (از منتهی الارب). عرد الحجر؛ سنگ را به دور افکند. (از اقرب الموارد).

فرهنگ فارسی هوشیار

‎ روییدن، بالیدن، دورانداختن سنگ را

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر