معنی عرق جوش در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

عرق جوش. [ع َرَ] (اِ مرکب) نوعی جوشهای کوچک که آن را عرق گز نامند. (از فرهنگ فارسی معین). رجوع به عرق گز شود.

فرهنگ معین

(~.) [ع - فا.] (اِمر.) جوش های ریزی که در اثر عرق زیاد روی پوست ایجاد می شود.

فرهنگ عمید

جوش‌های ریز که به‌واسطۀ عرق زیاد در پوست بدن پیدا می‌شود، عرق‌گز،

گویش مازندرانی

عرق سوز جوش هایی که در اثر عرق ریختن پدیدار شود

فرهنگ فارسی هوشیار

خوی جوش (اسم) جوشهای کوچک و زیکولی شکل که بر اثر ترشح زیاد بر سطح پوست عارض می شوند عرق جوش.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر