معنی عرق الحلاوة در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

عرق الحلاوه. [ع ِ قُل ْ ح َ وَ] (ع اِ مرکب) گیاهی است از تیره ٔ میخکها که ارتفاعش بین 40 تا 80 سانتیمتر است. ساقه اش راست و برگهایش بزرگ و متقابل و دارای رنگ سبز زیبا است. گلهایش بزرگ و معطر و معمولا" گلی رنگ (گاهی سفید) و شامل پنج کاسبرگ بهم پیوسته و پنج گلبرگ جدا و ده پرچم است. میوه اش کپسول است و دانه هایش قرمز رنگند. این گیاه در اماکن مرطوب و گودالها و اراضی نمناک میروید و قسمت مورد استفاده اش برگ و ریشه است. برگ وساقه ٔ آن دارای لعاب مخصوصی است که در آب کف میکند، لذا آن را «صابونی » مینامند. ریشه و ساقه ٔ زیرزمینی این گیاه را در تداوی بعنوان معرق و مدر و تصیفه کننده ٔ خون استعمال میکنند. در روماتیسم های مزمن نیز سابقا" آن را بکار میبردند. ریشه ٔ آن دارای یک ساپوتین و صمغ و مقداری رزین است. غاسول. صابونی. صابونیه. (فرهنگ فارسی معین). عجما. و رجوع به صابونی شود.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر