معنی عرش لوا در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

عرش لوا. [ع َ ل ِ] (ص مرکب) که لوای آن عرش باشد. که لوایی بلند دارد:
عقل که دید طلعتش حرز بر اودمید و گفت
اینت شه ملک سپه، عرش لوای مملکت.
خاقانی.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر