معنی عربده جویی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
عربده جویی. [ع َ ب َ دَ / دِ] (حامص مرکب) عمل عربده جو. پرخاشجویی. مجادله.
داد و فریاد و جار و جنجال راه انداختن، بدخویی، بدمستی. [خوانش: (~.) [ع - فا.] (حامص.)]
بدمستی،
آشوبطلبی،
فتویی بد خویی بد مستی بد خویی، بد مستی، نعره زنی، حقه بازی. بد خویی، بد مستی، نعره زنی، حقه بازی.