معنی عذرا در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

فرهنگ معین

بکر، دوشیزه، گوهر سوراخ نشده. [خوانش: (عَ) [ع. عذراء] (ص.)]

فرهنگ عمید

بکر، دوشیزه،
(صفت) [مجاز] ویژگی سخنی که پیش از آن گفته نشده، سخن تازه‌آورده،
[مقابلِ نهان] پیدا، آشکار،
(قید) به‌تنهایی، تنها،

حل جدول

یار وامق

مترادف و متضاد زبان فارسی

باکره، بتول، بکر، دختر، دوشیزه،
(متضاد) زن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر