عدوانی | در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی - جدول یاب

عدوانی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

عدوانی. [ع ُدْ نی ی] (ع ص نسبی) منسوب به عدوان. || تجاوزکارانه.
- تصرف عدوانی، نوعی از غصب است. درفقه در مبحث غصب گفته اند تصرف مال غیر باشد عدواناً. در آئین دادرسی مدنی ص 221 آمده است آرد: در هر مورد کسی که مال منقولی را از تصرف متصرفی بدون رضایت او خارج نماید یا مزاحم استفاده ٔ متصرف شود تصرف عدوانی کرده است. دعوی تصرف عدوانی عبارت است از دعوی متصرف سابق که دیگری بدون رضایت او مال غیرمنقول را ازتصرف او خارج کرده و متصرف سابق اعاده ٔ تصرف خود رانسبت به آن مال درخواست نماید. (ص 70). در شرایع الاسلام ص 238 آرد: الغصب هوالاستقلال باثبات الید علی مال الغیر عدواناً.

عدوانی. [ع َدْ] (اِخ) در رجال لقب ثقیف بن عمرو و سمرهبن ربیعه و جز آنهاست و نسبت آن به بنی محجربن عیاذبن یشکربن عدوان است. (ریحانه الادب ص 693).

عدوانی. [ع َدْ] (اِخ) عبدالعظیم مکنی به ابن ابی الاصبع. رجوع به ابن ابی الاصبع و نیز ریحانه الادب شود.

عدوانی. [ع َدْ] (اِخ) یحیی بن یعمر دمشقی عدوانی مکنی به ابوسلیمان. از مشاهیر نحویان بود. از فقه و حدیث و قرائت و لغات اطلاعی داشت. مردی فصیح و بلیغ و عالم به علم ادب بود. نحو را از ابوأسود دوئلی آموخت و حدیث را از عبداﷲبن عباس وعبداﷲبن عمر و جز آنها فرا گرفت. مردی شیعی بود و حجاج بن یوسف او را به خراسان تبعید کرد، در آنجا از طرف یزید بن مهلب قضاوت یافت. وی به سال 119 یا 129 یا 100 هَ. ق. درگذشت. (از ریحانه الادب ج 3 ص 70).

فرهنگ عمید

از روی ظلم و ستم: تصرف عدوانی،

مترادف و متضاد زبان فارسی

خصمانه، عداوت‌آمیز، قهرآلود، قهرآمیز،
(متضاد) دوستانه

فرهنگ فارسی هوشیار

تجاوزکارانه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر