معنی عبری در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

عبری. [ع ُ ری ی] (ع اِ) کنار باساق که بر لب جوی روید. (اقرب الموارد) (منتهی الارب). کنار باساق که بر لب جوی روید و بزرگ شود. (اقرب الموارد). سدر کنار جوی. (مهذب الاسماء). || نزد بعضی کنار بی ساق است. (منتهی الارب).

عبری. [ع َ را] (ع ص) امراءه عبری، زن با اشک. (منتهی الارب) (آنندراج). ج، عباری. || عین عبری، چشم پر اشک. (منتهی الارب) (آنندراج) (تاج العروس) (اقرب الموارد).

فرهنگ معین

(عِ) [ع.] (ص نسب.) نک عبرانی.

فرهنگ عمید

زبانی از شاخۀ زبان‌های سامی که میان یهودیان رایج است،
خطی که این زبان با آن نوشته می‌شود،
(اسم، صفت) [قدیمی] هریک از افراد قوم یهود، یهودی،

حل جدول

زبان یهود

لغت یهود

مترادف و متضاد زبان فارسی

عبرانی، کلیمی، یهودی

فرهنگ فارسی هوشیار

گریان زن زبان یهودی (صفت) یهودی عبرانی، زبان یهود عبرانی.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر