معنی عباس آباد در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

عباس آباد. [ع َب ْ با] (اِخ) دهی است جزء دهستان افشاریه ٔ ساوج بلاغ بخش کرج شهرستان تهران واقع در 25000 گزی باختر کرج و 60000 گزی جنوب راه شوسه ٔ کرج به قزوین. جلگه ای و هوای آن معتدل است و 355 تن سکنه دارد. آب آن از رود کردان تأمین میشود محصول آن غلات، صیفی، بنشن، انگور، لبنیات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه فرعی از طریق قهوه خانه ٔ پل کردان دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).

عباس آباد. [ع َب ْ با] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان کوه پنج بخش مرکزی شهرستان سیرجان. واقع در 100هزارگزی شمال خاروی سعیدآباد به سر راه مالرو خانه سرخ به گود احمر. 30 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).

عباس آباد. [ع َب ْ با] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان طغرالجرد بخش زرند شهرستان کرمان. واقع در 49هزارگزی شمال زرند و ششهزارگزی خاور فرعی راور به زرند. 12 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).

عباس آباد. [ع َب ْ با] (اِخ) ده کوچکی است از بخش شهداد شهرستان کرمان. واقع در 12هزارگزی خاور شهداد سر راه مالرو شهداد به نمکزار.5 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).

عباس آباد. [ع َب ْ با] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان کوهبنان بخش راور شهرستان کرمان. واقع در 65هزارگزی شمال باختری راور و هیجده هزارگزی شمال راه فرعی راور به کوهبنان. 40 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).

عباس آباد. [ع َب ْ با] (اِخ) ده کوچکی است از بخش راین شهرستان بم. واقع در هفت هزارگزی جنوب خاروی راین و هشت هزارگزی جنوب راه فرعی راین به نی بید. دو خانوار در آن زندگی میکنند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).

عباس آباد. [ع َب ْ با] (اِخ) دهی است از دهستان کنبگی بخش فهرج شهرستان بم. واقع در 24هزارگزی جنوب خاوری فهرج و 2هزارگزی جنوب راه فرعی بم برگیان. ناحیه ای است جلگه ای و گرمسیر و مالاریایی با 198 تن سکنه. آب آن از قنات تأمین میشود. محصولات آن غلات، حنا، مرکبات و خرما است. اهالی به کشاورزی اشتغال دارند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).

عباس آباد. [ع َب ْ با] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان برج اکرم بخش فهرج شهرستان بم. واقع در 20هزارگزی باختر فهرج، کنار شوسه ٔ بم به زاهدان. 22 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).

عباس آباد. [ع َب ْ با] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان نوق شهرستان رفسنجان. واقع در 65هزارگزی شمال باختری رفسنجان و سه هزارگزی خاور راه مالرو رفسنجان به بافق. شامل دو خانواده است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).

عباس آباد. [ع َب ْ با] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان ابراهیم آباد بخش مرکزی شهرستان سیرجان. واقع در سی هزارگزی جنوب سعیدآباد. سر راه شوسه ٔ بندرعباس به سیرجان. 15 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).

عباس آباد. [ع َب ْ با] (اِخ) دهی است از دهستان کوه پنج بخش مرکزی شهرستان سیرجان. واقع در 81هزارگزی شمال خاوری سعیدآباد در مسیر راه مالرو گوداحمر به ده کوسه. ناحیه ای است کوهستانی و سردسیر. 274 تن سکنه داردزبان آنها فارسی است و آب آن از قنات تأمین میشود محصولات آن غلات و حبوبات است. شغل اهالی کشاورزی است.راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).

عباس آباد.[ع َب ْ با] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان ساردوئیه بخش بافت شهرستان سیرجان. واقع در 16هزارگزی جنوب بافت و 2هزارگزی باختر راه فرعی دولت آباد به ده سرد. 24 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).

عباس آباد. [ع َب ْبا] (اِخ) دهی است از دهستان شقان بخش اسفراین شهرستان بجنورد. واقع در 110هزارگزی شمال باختری اسفراین و 2هزارگزی جنوب شوسه ٔ عمومی بجنورد به شقان. ناحیه ای است جلگه ای و سردسیر با 111 تن سکنه. آب آن از قنات تأمین میشود. محصولات آن غلات است اهالی به کشاورزی اشتغال دارند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).

عباس آباد. [ع َب ْ با] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان رودخانه ٔ بخش میناب شهرستان بندرعباس. واقع در 94هزارگزی شمال میناب و پنج هزارگزی باختر راه مالرو گلاشکرد به میناب. 20 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).

عباس آباد. [ع َب ْ با] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان دراگاه بخش سعادت آباد شهرستان بندرعباس واقع در 30هزارگزی شمال حاجی آباد و 10هزارگزی خاور راه شوسه ٔ کرمان به بندرعباس. 20 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).

عباس آباد. [ع َب ْ با] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان بهرآسمان بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت. واقع در 38هزارگزی جنوب خاوری ساردوئیه و 20هزارگزی باختر راه مالرو جیرفت به ساردوئیه.3 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).

عباس آباد. [ع َب ْ با] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان هنزا بخش ساردوئیه شهرستان جیرفت. واقع در 16هزارگزی باختر ساردوئیه و سه هزارگزی باختر شمال راه مالرو بافت به ساردوئیه با 30 تن سکنه. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).

عباس آباد. [ع َب ْ با] (اِخ) دهی است از دهستان رودبار بخش کهنوج شهرستان جیرفت. واقع در سی هزارگزی شمال خاوری کهنوج و 15هزارگزی خاور راه فرعی کهنوج به سبزواران. ناحیه ای است جلگه ای و گرمسیر با 550 تن سکنه. آب آن از رودخانه تأمین میشود. محصولات آن غلات است اهالی به کشاورزی اشتغال دارندراه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).

عباس آباد. [ع َب ْ با] (اِخ) دهی است ازدهستان سبزواران بخش مرکزی شهرستان جیرفت. واقع در یازده هزارگزی جنوب خاوری سبزواران و یک هزارگزی راه فرعی سبزواران به عنبرآباد. ناحیه ای است جلگه ای و گرمسیر و مالاریایی با 630 تن سکنه. آب آن از رودخانه ٔ هلیل تأمین میشود. محصولات آن غلات است اهالی به کشاورزی اشتغال دارند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).

عباس آباد. [ع َب ْ با] (اِخ) دهی است از دهستان قلعه گنج بخش کهنوج شهرستان جیرفت. واقع در 32هزارگزی جنوب رودخانه ٔ هلیل. ناحیه ای است جلگه ای و گرمسیر با 80 تن سکنه. آب آن از رودخانه تأمین میشود. محصولات آن غلات و حبوبات است. اهالی به کشاورزی اشتغال دارند.راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).

عباس آباد. [ع َب ْ با] (اِخ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش زرند شهرستان کرمان. واقع در 15هزارگزی باختر زرند و 5هزارگزی جنوب راه مالرو بافق به زرند. ناحیه ای است جلگه ای و آب و هوای معتدل و 69 تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین میشود. محصولات آن غلات و پنبه است. اهالی به کشاورزی اشتغال دارند.راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).

عباس آباد. [ع َب ْ با] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان گوهرکوه بخش خاش شهرستان زاهدان. واقع در 50 هزارگزی باختر خاش و 8 هزارگزی جنوب نرماشیر به خاش. شامل سه خانواده است. راه فرعی دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).

عباس آباد. [ع َب ْ با] (اِخ) دهی است از دهستان میلانلو بخش شیروان شهرستان قوچان. واقع در 62هزارگزی جنوب باختری شیروان و 5 هزارگزی جنوب مالرو عمومی امیران. ناحیه ای است جلگه ای، آب و هوای آن معتدل و 198 تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین میشود و محصولات آن غلات، پنبه توتون و انگور است. اهالی به کشاورزی و مالداری اشتغال دارند و صنایع دستی آنان قالیچه بافی است.راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).

عباس آباد. [ع َب ْ با] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان اصفهک بخش طبس شهرستان فردوس. واقع در 25هزارگزی جنوب خاوری طبس و یکهزارگزی جنوب اصفهک. ناحیه ای است جلگه ای و گرمسیر با 60 تن سکنه. آب آن از قنات تأمین میشود. محصولات آن غلات است اهالی به کشاورزی اشتغال دارند. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).

عباس آباد. [ع َب ْ با] (اِخ) دهی است از بخش پشت آب شهرستان زابل. واقع در 19هزارگزی شمال بنجار و شش هزارگزی راه مالرو خمک به زابل. ناحیه ای است جلگه ای و گرم و هوای آن معتدل است با 170 تن سکنه. آب آن از رود هیرمند تأمین میشود. محصولات آن غلات و لبنیات است. اهالی به کشاورزی اشتغال دارند.راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).

عباس آباد. [ع َب ْ با] (اِخ) دهی است از دهستان شاخنات بخش درمیان شهرستان بیرجند. واقع در 102هزارگزی شمال باختری بیرجند و 21هزارگزی شمال خاروی شاخن. ناحیه ای است کوهستانی. هوای آن معتدل است. 157 تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین میشود. محصولات آن غلات و لبنیات است. اهالی به کشاورزی اشتغال دارند.راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).

عباس آباد. [ع َب ْ با] (اِخ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش شهربابک شهرستان یزد. واقع در 10هزارگزی باختر شهربابک کنار راه فرعی شهربابک به هرات خوره. ناحیه ای است جلگه ای. آب و هوای آن معتدل و مالاریایی است. 374 تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین میشود. محصولات آن غلات است اهالی به کشاورزی اشتغال دارند. صنایع دستی زنان قالیبافی است. راه فرعی دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10).

عباس آباد. [ع َب ْ با] (اِخ) ده مخروبه ای است از دهستان سمیرم پایین بخش سمیرم شهرستان شهرضا. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10).

عباس آباد. [ع َب ْ با] (اِخ) دهی است از دهستان دیناوران بخش اردل شهرستان شهرکرد. واقع در 25هزارگزی باختر اردل و 42هزارگزی راه اردل. ناحیه ای است جلگه ای. آب و هوای آن معتدل است. 176 تن سکنه دارد. آب آن از ارتفاعات تأمین میگردد. محصولات آن غلات است. اهالی به کشاورزی و گله داری اشتغال دارند. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10).

عباس آباد. [ع َب ْ با] (اِخ) دهی است از دهستان گلمکان بخش طرقبه ٔ شهرستان مشهد. واقع در 26هزارگزی شمال باختری طرقبه. ناحیه ای است کوهستانی هوای آن معتدل است، 26 تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین میشود. محصولات آن غلات، بنشن و میوه جات است اهالی به کشاورزی اشتغال دارند راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).

عباس آباد. [ع َب ْ با] (اِخ) دهی است از دهستان یوسف آباد پایین ولایت باخرز بخش طیبات شهرستان مشهد. واقع در 33هزارگزی شمال باختری طیبات. ناحیه ای است جلگه ای. هوای آن معتدل است. 69 تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین میشود. محصولات آن غلات و زیره است. اهالی به کشاورزی و مالداری اشتغال دارند صنایع دستی آنهاقالیچه بافی است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).

عباس آباد. [ع َب ْ با] (اِخ) دهی است از دهستان کندکلی بخش سرخس شهرستان مشهد. واقع در چهارهزارگزی شمال باختری سرخس و سه هزارگزی خاور اتومبیل رو سرخس به چهل کمان. ناحیه ای است جلگه ای و گرمسیر، 380 تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین میشود. محصولات آن بنشن و اهالی به کشاورزی و مالداری اشتغال دارند و صنایع دستی آنها قالیچه، کرباس و شال بافی است.راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).

عباس آباد. [ع َب ْ با] (اِخ) دهی است از دهستان چناران بخش حومه ٔ اراک شهرستان مشهد. واقع در 66 هزارگزی شمال باختری مشهد کنار راه قدیمی مشهد به قوچان. ناحیه ای است جلگه ای و آب و هوای آن معتدل است. 98 تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین میشود. محصولات آن غلات چغندر و کنجداست. اهالی به کشاورزی و مالداری اشتغال دارند. راه اتومبیل رو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).

عباس آباد. [ع َب ْ با] (اِخ) دهی است از دهستان چولائی خانه بخش حومه ٔ ارداک شهرستان مشهد. واقع در 38هزارگزی شمال مشهد و 7هزارگزی باختر راه مشهد به کلات. ناحیه ای است دامنه و سردسیر. 27 تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین میشود. محصولات آن غلات است اهالی به کشاورزی اشتغال دارند.راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).

عباس آباد. [ع َب ْ با] (اِخ) دهی است از دهستان سرولایت بخش سرولایت شهرستان نیشابور. واقع در 24هزارگزی شمال باختری چکنه بالا. ناحیه ای است کوهستانی. هوای آن معتدل است. 648 تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین میشود. محصولات آن غلات است. اهالی به کشاورزی اشتغال دارند صنایع دستی کرباس بافی است.راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).

عباس آباد. [ع َب ْ با] (اِخ) دهی است از دهستان مؤمن آباد بخش درمیان شهرستان بیرجند. واقع در 12هزارگزی جنوب درمیان و 5هزارگزی خاور راه مالرو عمومی درمیان به سربیشه. ناحیه ای است دامنه. هوای آن معتدل است. 11 تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین میشود. محصولات آن غلات، شلغم، لبنیات است و اهالی به کشاورزی اشتغال دارند.راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).

عباس آباد. [ع َب ْ با] (اِخ) دهی است از دهستان مصعبی بخش حومه ٔ شهرستان فردوس. واقع در 2هزارگزی خاور فردوس سر راه مالرو عمومی نوغاب به فردوس. ناحیه ای است کوهستانی. آب و هوای آن معتدل است. 60 تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین میشود. محصولات آن غلات، زعفران، میوه، بنشن و زیره است و اهالی به کشاورزی اشتغال دارند.راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).

عباس آباد.[ع َب ْ با] (اِخ) دهی است از دهستان نیمبلوک بخش قاین شهرستان بیرجند واقع در 55هزارگزی شمال باختری قاین. ناحیه ای است جلگه ای و گرمسیر. 48 تن سکنه دارد.آب آن از قنات تأمین میشود. محصولات آن غلات است. اهالی به کشاورزی، مالداری و قالیچه بافی اشتغال دارند.راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).

عباس آباد. [ع َب ْ با] (اِخ) دهی است از دهستان ذهان بخش قاین شهرستان بیرجند واقع در 62هزارگزی جنوب خاوری قاین و 12هزارگزی باختر اتومبیل رو اسفدان به اسغج. ناحیه ای است جلگه ای و گرمسیر، 200 تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین میشود. محصولات آن غلات و پنبه است اهالی به کشاورزی مالداری، قالیچه بافی اشتغال دارند.راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).

عباس آباد. [ع َب ْ با] (اِخ) دهی است از دهستان نهارجانات بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند. واقع در سی هزارگزی جنوب خاوری بیرجند. ناحیه ای است دامنه. آب و هوای آن معتدل است، 42 تن سکنه دارد. زبان آنها فارسی است. آب آن از قنات تأمین میشود محصولات آن غلات و بنشن است. اهالی به کشاورزی و کرباس بافی اشتغال دارند.راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).

عباس آباد. [ع َب ْ با] (اِخ) دهی است از دهستان طبس مینا بخش درمیان شهرستان بیرجند. واقع در 34هزارگزی جنوب خاوری درمیان سر راه مالرو عمومی درمیان به درح. ناحیه ای است کوهستانی آب و هوای آن معتدل است. 14 تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین میشود محصولات آن غلات، شلغم و چغندر است اهالی به کشاورزی اشتغال دارند.راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).

عباس آباد. [ع َب ْ با] (اِخ) دهی است از دهستان القورات بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند. واقع در سی هزارگزی شمال خاوری بیرجند. ناحیه ای است کوهستانی. آب و هوای آن معتدل است. سه تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین میشود محصولات آن غلات است. اهالی به کشاورزی اشتغال دارندراه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).

عباس آباد. [ع َب ْ با] (اِخ) دهی است از دهستان مرکزی بخش خوسف شهرستان بیرجند. واقع در 34هزارگزی جنوب خوسف. ناحیه ای است کوهستانی و گرمسیر. 50 تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین میشود محصولات آن غلات است. اهالی به کشاورزی و بوته فروشی اشتغال دارند. راه مالرو دارند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).

عباس آباد. [ع َب ْ با] (اِخ) دهی است از دهستان بالاخواف بخش خواف شهرستان تربت حیدریه. واقع در 43هزارگزی شمال باختری رود و سه هزارگزی شوسه ٔ عمومی تربت حیدریه. ناحیه ای است جلگه ای و گرمسیر با 267 تن سکنه. آب آن از قنات تأمین میشود. محصولات آن غلات، پنبه و زیره است اهالی به کشاورزی و گله داری اشتغال دارند. صنایع دستی آنها قالیچه بافی است. راه اتومبیل رو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).

عباس آباد. [ع َب ْ با] (اِخ) دهی است از دهستان بالاولایت بخش حومه شهرستان تربت حیدریه. واقع در 12هزارگزی شمال تربت حیدریه، سرراه شوسه ٔ عمومی مشهد به بیرجند. ناحیه ای است دامنه ای، آب و هوای آن معتدل است. 68 تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین میشود. محصولات آن غلات و میوه است اهالی به کشاورزی، گاوداری، گله داری اشتغال دارند، راه اتومبیل رو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).

عباس آباد. [ع َب ْ با] (اِخ) دهی است از دهستان سنگان بخش رشخوار شهرستان تربت حیدریه. واقع در 15هزارگزی شمال باختری رشخوار و سه هزارگزی جنوب شوسه ٔ عمومی تربت به رشخوار. ناحیه ای است جلگه ای و گرمسیر با 380 تن سکنه. آب آن از قنات تأمین میشود محصولات آن غلات و پنبه است اهالی به کشاورزی و گله داری اشتغال دارند صنایع دستی قالیچه و برک بافی است.راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).

عباس آباد. [ع َب ْ با] (اِخ) دهی از دهستان حومه ٔ بخش خاش شهرستان زاهدان. واقع در 2هزارگزی شمال خاش کنار شوسه ٔ خاش به زاهدان. ناحیه ای است جلگه ای و گرمسیر و مالاریایی با 80 تن سکنه. آب آن از قنات تأمین میشود. محصولات آن غلات و لبنیات است اهالی به کشاورزی و گله داری اشتغال دارند. راه شوسه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).

عباس آباد. [ع َب ْ با] (اِخ) دهی است از دهستان خفرک بخش زرقان شهرستان شیراز. واقع در 54 هزارگزی شمال خاوری زرقان و کنار راه فرعی خفرک به توابعارسنجان. ناحیه ای است جلگه ای با آب و هوای معتدل و مالاریایی و 90 تن سکنه دارد. آب آنجا از چشمه تأمین میشود و محصولات آن غلات و چغندر است. اهالی به کشاورزی اشتغال دارند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7).

عباس آباد. [ع َب ْ با] (اِخ) دهی است جزء دهستان حومه ٔ بخش کرج شهرستان تهران.واقع در 14000گزی جنوب باختر کرج و 10هزارگزی راه فرعی کرج به اشتهارد، جلگه ای و هوای آن معتدل است. 93تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه ٔ کرج تأمین میشود محصولات آن غلات صیفی، بنشن، چغندرقند، قلمستان و شغل اهالی زراعت است. راه ماشین رو دارد. مزرعه ٔ امین آبادجزء این ده است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).

عباس آباد. [ع َب ْ با] (اِخ) دهی است جزء دهستان رودبار بخش طرخوران شهرستان اراک. واقع در 42هزارگزی شمال باختری طرخوران و 18هزارگزی راه عمومی. ناحیه ای است جلگه ای معتدل 117 تن سکنه دارد. آب آن از رود قره چای و در بهار از رود آرزومند تأمین میشود. محصولات آن غلات، بنشن، پنبه. اهالی به زراعت گذران میکنند.راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2).

عباس آباد. [ع َب ْ با] (اِخ) دهی است از دهستان مواضعخان بخش ورزقان شهرستان اهر واقع در 24هزارگزی جنوب ورزقان و 13هزارگزی شوسه ٔ تبریز به اهر. ناحیه ای است کوهستانی با آب و هوای معتدل. 489 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه ٔ تأمین میشود. محصولات آن غلات و حبوبات است. شغل اهالی زراعت و گله داری است. صنایع دستی آنها گلیم بافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3 و 4).

عباس آباد. [ع َب ْ با] (اِخ) دهی است از دهستان مرکزی بخش آستارا شهرستان اردبیل واقع در 11هزارگزی جنوب آستارا و 3 هزارگزی راه شوسه ٔ آستارا و بندر انزلی. جنگل، گرمسیر، مرطوب و مالاریایی است. 295 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه و چشمه تأمین میشود محصولات آن برنج و صیفی است. شغل اهالی زراعت و گله داری است اهالی به کشاورزی اشتغال دارند. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3 و 4).

عباس آباد. [ع َب ْ با] (اِخ) دهی است از دهستان میان دورود بخش مرکزی شهرستان ساری. واقع در 20هزارگزی شمال خاوری ساری. ناحیه ای است واقع در دشت آب و هوای آن معتدل و مرطوب و مالاریایی است. 8 تن سکنه دارد. آب آن از چاه تأمین میشود و محصولات آن لبنیات است شغل اهالی گوسفند و گاوداری است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2).

عباس آباد. [ع َب ْ با] (اِخ) دهی است از دهستان کتول بخش علی آباد شهرستان گرگان. واقع در 6 هزارگزی جنوب باختری علی آباد. دامنه و آب و هوای آن معتدل ومرطوب و مالاریایی است. 185 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه ٔ کفش گیری تأمین میشود. محصولات آن برنج، غلات، توتون، سیگار و مختصری ابریشم و شغل اهالی زراعت وگله داری است. صنایع دستی زنان کرباس و شال بافی است.راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2).

عباس آباد. [ع َب ْ با] (اِخ) دهی است ازدهستان حومه بخش حومه ٔ شهرستان دامغان. واقع در 6هزارگزی جنوب خاوری دامغان و 3هزارگزی ایستگاه. جلگه وآب و هوای آن معتدل است. 48 تن سکنه دارد. آب آن ازچشمه علی و قنات تأمین میشود و محصولات آن غلات، پنبه، پسته، انگور و بنشن است. شغل اهالی زراعت و گاوداری است. از طریق ایستگاه راه فرعی دارد. از کویر نمک استخراج میکنند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2).

عباس آباد. [ع َب ْ با] (اِخ) قصبه ٔ مرکزی دهستان لنگا شهرستان شهسوار واقع در 21هزارگزی جنوب خاوری شهسوار در سر راه شوسه ٔ شهسوار به چالوس. ناحیه ای است در دشت و هوای آن معتدل و مرطوب و مالاریایی است. 500 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه ٔ کاظم رود تأمین میشود و محصولات آن برنج و لبنیات است.شغل اهالی زراعت است. دارای صندوق پست، پاسگاه نگهبانی و بهداری و دبستان است و در حدود 20 باب دکان درکنار شوسه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2).

عباس آباد. [ع َب ْ با] (اِخ) دهی است از دهستان فرومد بخش میامی شهرستان شاهرود واقع در 721هزارگزی خاور میامی سر راه شوسه ٔ شاهرود به سبزوار. دامنه و آب و هوای آن معتدل است. 750 تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین میشود. محصولات آن غلات و میوه جات است. در حوالی این آبادی معدن مس وجود دارد کارخانه ٔ ذوب مس در آنجاست دارای دبستان است یک کاروانسرای معروف به شاه عباسی در آنجا است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2).

عباس آباد. [ع َب ْ با] (اِخ) دهی است از دهستان راستوبی بخش سوادکوه شهرستان شاهی واقع در 27هزارگزی جنوب پل سفید و 2هزارگزی ایستگاه ورسک. کوهستانی و سردسیر و 800 تن سکنه دارد. آب آن از سفیدچشمه تأمین میشود و محصولات آن غلات و لبنیات است. شغل اهالی زراعت است صنایع دستی آنها شال و کرباس بافی است راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2).

عباس آباد. [ع َب ْبا] (اِخ) دهی است جزء دهستان کزاز بالا بخش سربند شهرستان اراک. واقع در 10هزارگزی شمال خاوری آستانه و 3هزارگزی راه آهن. ناحیه ای است کوهستانی معروف به سرآب. 448 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه تأمین میشود. محصولات آن غلات، انگور، میوه جات، بنشن و مختصر چغندرقند. اهالی به کشاورزی اشتغال دارند. از شاه زند اتومبیل میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2).

عباس آباد. [ع َب ْ با] (اِخ) ده کوچکی است جزء دهستان سربند بالا بخش سربند شهرستان اراک نام قدیمی آن قره دره بوده. واقع در 38هزارگزی جنوب باختری سربند. و 56 تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین میشود محصولات آن غلات، انگور و میوه جات دیگر است.راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2).

عباس آباد. [ع َب ْ با] (اِخ) دهی است از دهستان آختاچی بوکان بخش بوکان شهرستان مهاباد. واقع در 14هزاروپانصد گزی شمال بوکان و یکهزاروپانصد گزی باختر راه شوسه ٔ بوکان به میاندوآب. جلگه با آب و هوای معتدل و مالاریایی و 80 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه ٔ تاتائو تأمین میشود و محصولات آن غلات، توتون و حبوبات است. شغل اهالی زراعت و گله داری است صنایع دستی آنها جاجیم بافی است. راه شوسه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3 و 4).

عباس آباد. [ع َب ْ با] (اِخ) ده کوچکی است جزءدهستان فراحان بالا بخش فرمهین شهرستان اراک. واقع در 18هزارگزی جنوب خاوری فرمهین. ناحیه ای است کوهستانی. 30 تن سکنه دارد زبان آنها فارسی است آب آن از قنات تأمین میشود محصولات آن غلات، بنشن. اهالی به کشاورزی اشتغال دارند. راه مالرو دارد و از داودآباد اتومبیل میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2).

عباس آباد. [ع َب ْ با] (اِخ) دهی است از دهستان سلطانیه بخش مرکزی شهرستان زنجان. واقع در 42هزارگزی قیدار و 6هزارگزی راه عمومی. ناحیه ای است کوهستانی سردسیر. 196 تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین میشود. محصولات آن غلات، بنشن. اهالی به کشاورزی اشتغال دارند.راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2).

عباس آباد. [ع َب ْ با] (اِخ) دهی است از دهستان طارم پائین بخش سیردان شهرستان زنجان. واقع در 26هزارگزی جنوب سیردان و 15هزارگزی راه عمومی. ناحیه ای است کوهستانی سردسیر و 540 تن سکنه دارد مردم آن ترک زبانند. آب آن از چشمه سار تأمین میشود و محصولات آن غلات، بنشن است و اهالی به کشاورزی اشتغال دارند. راه مالرو و صعب العبور دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2).

عباس آباد. [ع َب ْ با] (اِخ) دهی است از دهستان رستاق بخش خمین شهرستان محلات واقع در 3000گزی شمال خمین و 1000گزی راه خمین به اراک. جلگه ای و آب و هوای آن معتدل است. 140 تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین میشود و محصولات آن غلات، چغندرقند، پنبه و انگور و شغل اهالی زراعت است. راه ماشین رو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).

عباس آباد. [ع َب ْ با] (اِخ) دهی است جزء دهستان حومه ٔ بخش زرند شهرستان ساوه واقع در 11000گزی شمال باختر زرند جلگه ای آب و هوای آن معتدل است. 249 تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین میشود محصولات آن غلات چغندرقند پنبه پیاز انگور بادام و انواع میوه جات است. شغل اهالی زراعت و گله داری است. صنایع دستی گلیم و جوال بافی است. راه فرعی دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).

عباس آباد. [ع َب ْ با] (اِخ) دهی است جزء دهستان خرقان شرقی بخش آوج شهرستان قزوین واقع در 27000گزی شمال خاور آوج و 4000گزی راه عمومی. جلگه ای و هوای آن معتدل است. 889 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه تأمین میشود و محصولات آن غلات، باغات و قلمستان است. شغل اهالی زراعت است. صنایع دستی قالی و جاجیم بافی است راه مالرو دارد ولی ماشین میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).

عباس آباد. [ع َب ْ با] (اِخ) ده کوچکی است از بخش دلیجان شهرستان محلات و 30 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).

عباس آباد. [ع َب ْ با] (اِخ) ده کوچکی است از بخش مرکزی شهرستان دماوند و 10 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).

عباس آباد. [ع َب ْ با] (اِخ) دهی است جزء دهستان بهنام پازکی بخش ورامین حومه شهرستان تهران واقع در 21000گزی شمال خاور ورامین کنار راه خراسان. جلگه ای آب و هوای آن معتدل است و 60 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه ٔ جاجرود تأمین میشود. محصولات آن غلات، صیفی، چغندرقند و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد و از طریق فیلستان ماشین رو است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 1).

عباس آباد. [ع َب ْ با] (اِخ) دهی است جزء دهستان ابرغان بخش مرکزی شهرستان سراب. واقع در 38هزارگزی باختر سراب و 10هزارگزی راه شوسه ٔ سراب تبریز. کوهستانی با آب و هوای معتدل. 10 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه تأمین میشود محصولات آن غلات و نخود و شغل اهالی زراعت است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3 و 4).

عباس آباد. [ع َب ْ با] (اِخ) دهی است از دهستان گاودول بخش مرکزی شهرستان مراغه. واقع در 29هزاروپانصد گزی جنوب باختر مراغه و 4هزارگزی باختر شوسه ٔ مراغه به میاندوآب. جلگه با آب و هوای معتدل و 176 تن سکنه. آب آن از مردی چای و چاه تأمین میشود. محصولات آن غلات، چغندر، کشمش و نخود است. شغل اهالی کشاورزی است و صنایع دستی جاجیم بافی است راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3 و 4).

عباس آباد. [ع َب ْ با] (اِخ) دهی است از دهستان رامجرد بخش اردکان شهرستان شیراز. واقع در 67 هزارگزی جنوب خاور اردکان و چهارهزارگزی راه فرعی پل خان به کامفیروز. ناحیه ای است جلگه ای با هوای معتدل و 165 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه ٔ کر تأمین میشود. محصولات آن غلات و چغندر است. اهالی به کشاورزی اشتغال دارند.راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7).

عباس آباد. [ع َب ْ با] (اِخ) دهی است از دهستان جاپلق بخش الیگودرزشهرستان بروجرد. واقع در 36هزارگزی شمال باختر الیگودرز و ده هزارگزی باختر شوسه ٔ شاه زند به ازنا. ناحیه ای است جلگه با آب و هوای معتدل و 271 تن سکنه. آب آن از قنات و چاه تأمین میشود. محصولات آن غلات و لبنیات است اهالی به کشاورزی و گله داری اشتغال دارند. صنایع دستی زنان قالیبافی است. راه مالرو دارد اتومبیل هم میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).

عباس آباد. [ع َب ْ با] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان کامفیروز بخش اردکان شهرستان شیراز. واقع در 45هزارگزی خاور اردکان و یک هزارگزی راه فرعی پل خان به خانی من. 12 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7).

عباس آباد. [ع َب ْ با] (اِخ) دهی است ازدهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان آباده. واقع در 5 هزارگزی جنوب خاور آباده و کنار شوسه ٔ اصفهان بشیراز.ناحیه ای است جلگه ای و معتدل و 150 تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین میشود. محصولات آن غلات و جالیزکاری است صنایع دستی آنها گیوه بافی است. اهالی به کشاورزی اشتغال دارند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7).

عباس آباد. [ع َب ْ با] (اِخ) دهی است ازدهستان قنقری پائین (سفلا) بخش بوانات و سرچهان شهرستان آباده. واقع در 30هزارگزی باختر سوریان و شش هزارگزی شوسه ٔ شیراز به اصفهان. ناحیه ای است جلگه ای و سردسیر با 212 تن سکنه. آب آن از چشمه تأمین میشود. محصولات آن غلات، حبوبات و میوه جات است. اهالی به کشاورزی و باغبانی اشتغال دارند. صنایع دستی قالیبافی است. راه فرعی دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7).

عباس آباد. [ع َب ْ با] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان رونیز جنگل بخش مرکزی شهرستان فسا. واقع در 24هزارگزی شمال فسا و 12 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 8).

عباس آباد. [ع َب ْ با] (اِخ) دهی است از دهستان آبسرده بخش چقلوندی شهرستان خرم آباد. واقع در 21هزارگزی شمال باختری چقلوندی و 18هزارگزی باختر اتومبیل رو چقلوندی به بروجرد. ناحیه ای است دامنه ای و سردسیر مالاریایی با 90 تن سکنه. آب آن از چشمه تأمین میشود. محصولات آن غلات، لبنیات و پشم و اهالی به کشاورزی و گله داری اشتغال دارند. از صنایع دستی زنان سیاه چادربافی است. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).

عباس آباد. [ع َب ْ با] (اِخ) دهی است از دهستان حسنوند بخش سلسله شهرستان خرم آباد. واقع در سه هزارگزی خاور الشتر و سه هزارگزی خاور شوسه ٔ خرم آباد به الشتر. ناحیه ای است جلگه ای و سردسیر و مالاریایی با 120 تن سکنه. آب آن از رود سراب رود تأمین میشود. محصولات آن غلات لبنیات و پشم است. اهالی به کشاورزی و گله داری اشتغال دارند. راه اتومبیل رو دارد. ساکنین از طایفه ٔ حسنوند هستند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).

عباس آباد. [ع َب ْ با] (اِخ) دهی است از دهستان کاکاوند بخش دلفان شهرستان خرم آباد. واقع در سی هزارگزی شمال باختری نورآباد و 2هزارگزی خاور راه شوسه ٔ خرم آباد به کرمانشاه. ناحیه ای است تپه ماهور و سردسیر مالاریایی. 180 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و رود زاینده رود تأمین میشود محصولات آن غلات، لبنیات و پشم است. اهالی به کشاورزی و گله داری اشتغال دارند. راه مالرو دارد. ساکنین از طایفه غیب غلام هستند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).

عباس آباد.[ع َب ْ با] (اِخ) دهی است از دهستان بروجرد بخش الیگودرز شهرستان بروجرد. واقع در 8هزارگزی شمال باختری الیگودرز به ازنا. ناحیه ای است جلگه ای با هوای معتدل و 351 تن سکنه. آب آن از قنات تأمین میشود و محصولات آن غلات، لبنیات، پنبه و چغندر است شغل اهالی زراعت و گله داری است صنایع دستی زنان جاجیم بافی است راه اتومبیل رو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).

عباس آباد. [ع َب ْ با] (اِخ) دهی است از دهستان والابخرد شهرستان بروجرد. واقع در 19هزارگزی جنوب بروجرد و 13هزارگزی خاور اتومبیل رو بروجرد. ناحیه ای است جلگه ای با آب و هوای معتدل و 405 تن سکنه. آب آن از قنات تأمین میشود و محصولات آن غلات است و اهالی به کشاورزی اشتغال دارند.راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 6).

عباس آباد. [ع َب ْ با] (اِخ) نام محلی است از بخش سنجابی شهرستان کرمانشاهان. واقع در سه هزارگزی باختر گوزران. تابستان در حدود 40 خانوار از طایفه ٔ کل کل سنجابی در آنجا زراعت کرده و اقامت دارند و در زمستان به اطراف قصرشیرین کوچ مینمایند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).

عباس آباد. [ع َب ْ با] (اِخ) دهی است از دهستان هیر بخش مرکزی شهرستان اردبیل. واقع در 30هزارگزی جنوب خاوری اردبیل و 10هزارگزی راه شوسه ٔ خلخال اردبیل. کوهستانی با آب و هوای معتدل و 178 تن سکنه. آب آن از چشمه تأمین میشود محصولات آن غلات و حبوبات است اهالی به کشاورزی و گله داری اشتغال دارند. راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 2 و 4).

عباس آباد. [ع َب ْ با] (اِخ) دهی است از دهستان کلیایی بخش سنقر کلیایی شهرستان کرمانشاهان. واقع در 11هزارگزی جنوب باختری سنقر و چهار هزارگزی باختر راه شوسه ٔ سنقر به کرمانشاه. ناحیه ای است دامنه ای سردسیر با 150 تن سکنه. آب آن از چشمه و قنات تأمین میشود. محصولات آن غلات، حبوبات و توتون است. اهالی به کشاورزی اشتغال دارند صنایع دستی قالیچه، جاجیم و پلاس بافی است راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).

عباس آباد. [ع َب ْ با] (اِخ) دهی است از دهستان چمچال صحنه شهرستان کرمانشاهان. واقع در 10هزارگزی باختر صحنه و شش هزارگزی راه کرمانشاه به همدان. ناحیه ای است واقع در دامنه سردسیر هوای آن معتدل است. 225 تن سکنه دارد. آب آن از قنات تأمین میشود. محصولات آن غلات، توتون، چغندرقند و حبوبات است. اهالی به کشاورزی اشتغال دارند. از راه صحنه و هاشم آباد اتومبیل میتوان برد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).

عباس آباد. [ع َب ْ با] (اِخ) دهی است از دهستان کنگاور بخش کنگاور شهرستان کرمانشاهان. واقع در 5هزارگزی جنوب کنگاور. ناحیه ای است واقع در دشت آب و هوای آن معتدل است. 255 تن سکنه دارد. آب آن از فاضل آب رودخانه ٔ فشن و کبوتر لانه و چشمه تأمین میشود. محصولات آن غلات دیمی و آبی، چغندرقند، پنبه است. و اهالی به کشاورزی اشتغال دارند. راه اتومبیل رو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).

عباس آباد. [ع َب ْ با] (اِخ) دهی است از دهستان نجف آباد شهرستان بیجار واقع در شش هزارگزی باختر نجف آباد. کنار راه شوسه ٔ بیجار به سنندج. ناحیه ای است کوهستانی وسردسیر. 327 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه تأمین میشود. محصولات آن غلات و لبنیات است. اهالی به کشاورزی و گله داری اشتغال دارند. صنایع دستی زنان قالیچه، گلیم و جاجیم بافی است راه مالرو دارد. به این ده حصارسفید هم میگویند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).

عباس آباد. [ع َب ْ با] (اِخ) دهی است از دهستان پهلویدژ بخش بانه ٔشهرستان سنقر واقع در 16هزارگزی جنوب خاوری بانه و شش هزارگزی مرز ایران و عراق. ناحیه ای است کوهستانی وسردسیر و 140 تن سکنه دارد. زبان آنها کردی است آب آن از چشمه و رودخانه ٔ پهلویدژ تأمین میشود. محصولات آن غلات، توتون و ماذوج است. راه مالرو دارد. شغل اهالی زراعت است در تابستان از بانه اتومبیل میتوان برد. نام قدیم آن کیله بوده چون در جنگهای سال 1323 هَ. ش. بین افراد نظامی و یاغیان، سرباز وظیفه عباس نام در این آبادی کشته شده لذا به این مناسبت عباس آبادنامیده شده است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).

عباس آباد. [ع َب ْ با] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان اورامان بخش زراب شهرستان سنندج واقع در 10هزارگزی جنوب باختر زراب و دوهزارگزی نوین. ناحیه ای است کوهستانی. آب و هوای آن معتدل است. 37 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).

عباس آباد. [ع َب ْ با] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان لک بخش قروه ٔ شهرستان سنندج. واقع در 36هزارگزی شمال باختری قروه نزدیک پل فرهادآباد. 60 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).

عباس آباد. [ع َب ْ با] (اِخ) دهی است از دهستان گاورود بخش کامیاران شهرستان سنندج. واقع در 35هزارگزی شمال کامیاران و یکهزارگزی خاور شوسه ٔ کرمانشاه به سنندج. ناحیه ای است کوهستانی و سردسیر با 100 تن سکنه. آب آن از رودخانه و چشمه تأمین میشود. محصولات آن غلات و لبنیات است و شغل اهالی کشاورزی و گله داری است راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).

عباس آباد. [ع َب ْ با] (اِخ) دهی است از بخش دره شهرستان ایلام. واقع در 24هزارگزی شمال باختری دره شهر و 2هزارگزی جنوب راه مالرو دره به ایلام. ناحیه ای است جلگه ای و گرمسیر با 485تن سکنه. آب آن از رودخانه ٔ صمیره تأمین میشود. محصولات آن غلات و لبنیات است. اهالی به کشاورزی و گله داری اشتغال دارند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).

عباس آباد. [ع َب ْ با] (اِخ) دهی است از دهستان منجوان بخش خداآفرین شهرستان تبریز. واقع در 25هزارگزی جنوب خداآفرین و 17هزارگزی راه شوسه ٔ اهر - کلیبر. کوهستانی با آب و هوای معتدل و 261 تن سکنه. آب آن از چشمه تأمین میشود. محصولات آن غلات است شغل اهالی زراعت و گله داری است. راه مالرو دارد و دارای محضر رسمی ازدواج و طلاق است. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3 و 4).

عباس آباد. [ع َب ْ با] (اِخ) ده کوچکی است از دهستان کرون بخش نجف آباد شهرستان اصفهان. واقع در 35هزارگزی باختر نجف آباد و 10هزارگزی شوسه ٔ نجف آباد به دامنه. ناحیه ای است جلگه ای. هوای آن معتدل است. 41 تن سکنه دارد. آب آن از رودخانه تأمین میشود. محصولات آن غلات است اهالی به کشاورزی اشتغال دارند. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 10).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری