معنی عازم شدن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

عازم شدن. [زِ ش ُ دَ] (مص مرکب) آهنگ کردن. قصد کردن:
یارب بفضل خویش ببخشای بنده را
آن دم که عازم سفر آن جهان شود.
سعدی.

فرهنگ واژه‌های فارسی سره

روانه شدن، رهسپارشدن، رهسپار شدن

کلمات بیگانه به فارسی

روانه شدن - رهسپار شدن

فرهنگ فارسی هوشیار

(مصدر) آهنگ کردن قصد کردن، حرکت کردن به سوی مقصدی.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر