معنی عارف اندرون در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

عارف اندرون. [رِ اَ دَ] (ص مرکب) عارف دل. کسی که ضمیر او بنورعرفان روشن است:
خانه آبادان برون باید نه بیرون پر نگار
مردی عارف اندرون را گو برون ویرانه باش.
سعدی (خواتیم).

فرهنگ فارسی هوشیار

(صفت) کسی که ضمیر او به نور عرفان روشن است عارف دل.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر