عاد در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
فرهنگ معین
(اِفا.) شمارنده، (اِ.) عددی که مضرب عدد دیگر باشد. [خوانش: (دّ) [ع.]]
فرهنگ عمید
مقسومعلیه
حل جدول
قوم هود
فرهنگ فارسی هوشیار
کهزدک (مضرب کوچک تر) نام تیره ای که چون با هود پیامبر در افتادند به فرمان خدا به باد سخت بر افتادند (اسم اسم) عدد کوچکتر است از دو عدد که یکی مضرب دیگری است مانند سه که عاد نه است و چهار که عاد دوازده است. یا بزرگترین عاد. بزرگترین مقسوم علیه مشترک.
فرهنگ فارسی آزاد
عاد، نام قومی از اعراب بائِدَه است که حضرت هُود بین آنها ظهور فرمود،
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.