معنی طیح در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
طیح. [طَ] (ع اِ) چوب که در بن فدان باشد. (منتهی الارب) (آنندراج). || (مص) بیوفتیدن. || هلاک شدن. || سرگشته شدن در زمین. (تاج المصادر بیهقی). و زعم الخلیل ان طاح یطیح من ذوات الواو، لقولهم: طوحته. (تاج المصادر بیهقی).
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.