معنی طول کشیدن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
طول کشیدن. [ک َ / ک ِ دَ] (مص مرکب) ادامه یافتن. بدرازا کشیدن.
مترادف و متضاد زبان فارسی
طولانیشدن، به طول انجامیدن، ادامه یافتن، تداومیافتن
فرهنگ فارسی هوشیار
به درازا کشیدن (مصدر) ادامه یافتن بدرازا کشیدن.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.