معنی طول دادن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

طول دادن. [دَ] (مص مرکب) امرار وقت کردن. به تأخیر انداختن.

فرهنگ معین

(دَ) [ع - فا.] (مص ل.) به تأخیر انداختن، به درازا کشاندن.

حل جدول

اطاله

مترادف و متضاد زبان فارسی

طولانی کردن، دیر کردن

فرهنگ فارسی هوشیار

امرار وقت کردن، بتاخیر انداختن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر