معنی طواحن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

طواحن. [طَ ح ِ] (ع اِ) ج ِ طاحنه ج ِ طاحونه. دندانهای بزرگ. (منتهی الارب). دندانهای بزرگ پهن که طعام بدان سائیده شود و بفارسی آسیادندان گویند. (منتخب اللغات). دندانهای آسیا. اضراس. دوازده دندان که از پس ضواحک بود. (مهذب الاسماء). از پس انیاب شانزده دندانست دیگر، هشت زیر و هشت زَبَر. از هر سو چهار همه گرد و سرهاء آنها پهن است و درشت است آن را دندانهاء آسیا گویند و به تازی طواحن و اضراس نیز گویند و طواحن را آنچه زبرین است بیخها به سه شاخ است و آنچه زیرین است به دو شاخ. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی).

فرهنگ معین

(طَ حِ) [ع.] (اِ.) جِ طاحنه، دندان های آسیا.

فرهنگ عمید

طاحنه

فرهنگ فارسی هوشیار

(تک: طاحنه تک: طاحونه) دندان های آسیا (اسم) جمع طاحنه دندان های آسیا. یا طواحن آخره. دندان های عقل.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر