معنی طهر در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
طهر. [طَ] (ع مص) دور کردن چیزی را. (منتهی الارب) (آنندراج). یقال: طهره طهراً. (منتهی الارب).
طهر. [طَ هَِ] (ع ص) پاک. (منتهی الارب) (آنندراج). پاکیزه. طاهر. ج، طَهِرون.
طهر. [طُ] (ع مص) پاک گردیدن. || منقطع شدن حیض زن. || غسل آوردن به انقطاع خون و جز آن. || (اِمص) پاکی از حیض و جز آن. ج، اطهار. (منتهی الارب) (آنندراج). قرء. خلاف طمث:
آب بهر عام اصل و فرع را
ازبرای طهر و بهر کرع را.
(مثنوی).
پاک کو از حوض مهجور اوفتاد
او ز طهر خویش هم دور اوفتاد.
(مثنوی).
|| (اِمص) بی نمازی. حیض. || پاکی (از اضداد است).
طهر. [] (ع اِ) طَرَخْشَقوق است. (فهرست مخزن الادویه).
(مص ل.) پاک شدن، پاک شدن زن از حیض، (اِمص.) پاکی. [خوانش: (طُ هْ) [ع.]]
پاک شدن از آلودگی، پاکی، طهارت،
(فقه) مدت پاکی زن، مدت بین دو حیض،
[مجاز] دوری از گناه،
پاکی، پاکیزگی، طهارت،
(متضاد) نجسی، نجاست
مدت پاکی زن پاکیزه طاهر، پاک
طَهْر، پاک- طاهر،