معنی طمع آمدن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

طمع آمدن. [طَ م َ م َ دَ] (مص مرکب) طمع کردن. طمع بستن. آزمند گردیدن: امیر را بر وی طمع آمد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 364).

فرهنگ فارسی هوشیار

(مصدر) حرص ورزیدن آزمند گردیدن، امید بستن.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر