معنی طلاکار در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

طلاکار. [طِ / طَ] (ص مرکب) طلاساز. || چیزی که کار نقش و نگارش از طلا باشد و کرده باشند، چون خانه ٔ طلاکار و شمشیر طلاکار:
منزل مردان ز نقش عاریت کاری خوش است
خانه چون فانوس از مهمان طلاکاری خوش است.
محسن تأثیر (از آنندراج).

فرهنگ عمید

کسی که پیشه‌اش ساختن اشیای زرین، به‌کار بردن تارهای طلا در چیزی، یا آب‌طلا دادن به ‌چیزی است،
آنچه نقش‌ونگارش از طلا باشد،

مترادف و متضاد زبان فارسی

زرکوب، زراندود

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر