معنی طلاق گفتن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

طلاق گفتن. [طَ گ ُ ت َ] (مص مرکب) طلاق دادن. هشتن زن.

مترادف و متضاد زبان فارسی

طلاق دادن، متارکه کردن، ترک کردن، رها کردن، پشت پازدن

فرهنگ فارسی هوشیار

(مصدر) طلاق دادن (زن و غیره)

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر