معنی طعنه زن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

طعنه زن. [طَ ن َ / ن ِ زَ] (نف مرکب) ملامتگر. عیبجو. بدگو:
گر طعنه زنش معاف کردی
با موکب خود مصاف کردی.
نظامی.
به جان آید از دست طعنه زنان
که خود را بیاراست همچون زنان.
سعدی (بوستان).
خاکش طعنه زن گوی عنبرآکنده و ریگش طیره ده مروارید پراکنده. (ترجمه ٔ محاسن اصفهان ص 36).

فرهنگ عمید

طعنه‌زننده، ملامت‌کننده، سرزنش‌کننده: به ‌جان آید از دست طعنه‌زنان / که خود را بیاراست همچون زنان (سعدی۱: ۱۶۹ حاشیه)،

پیشنهادات کاربران

تفشه زن

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر