معنی طریده در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
فرهنگ عمید
شکار راندهشده،
آنچه از شتران یا رمه که دزدیده و رانده شده،
(اسم) تکۀ دراز از حریر و جز آن،
(اسم) تیر،
(اسم) تیری که از چوب گز درست کنند،
فرهنگ فارسی هوشیار
شکار شکار رانده، پاره ی کم پهنا از زمین، پاره ی دراز از پرند، پارچه ی نمدار که بدان تنور را پاک کنند، تاختن (صفت) شکار رادن شده، رانده، کاروان شتر، چوبی که بر دوک و قمار نهند و تراشند مانند رنده.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.