معنی طرب شکار در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

طرب شکار. [طَ رَ ش َ / ش ِ] (نف مرکب) که شادی شکرد. که ایجاد طرب کند:
آن جام طرب شکار بر دستم نه
وآن ساغر چون نگار بر دستم نه.
حافظ.

فرهنگ معین

(~. ش یا شَ) [ع - فا.] (ص فا.) آن چه که ایجاد شادی کند.

فرهنگ عمید

آنچه طرب بیاورد، آنچه ایجاد شادی و طرب کند: آن جام طرب‌شکار بر دستم نه / وآن ساغر چون نگار بر دستم نه (حافظ: ۱۱۱۱)،

فرهنگ فارسی هوشیار

(صفت) آن که ایجاد شادی کند.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر