معنی طایر جرفادقانی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

طایر جرفادقانی. [ی ِ رِ ج ُ دَ] (اِخ) هدایت آرد: نام شریفش آقا سیدمحمد از فضلای آن بلد، سیدی با ذوق و عرفان، و با شوق و ایمان بوده در سفر مکه ٔ معظمه رحلت کرده، این چند بیت از اوست، رحمه اﷲ علیه:
اگر گویم ز عشق گُل فغان آموز شد بلبل
خطا باشد که این نسبت بود بی اصل وبی مبدا
نه بلبل عاشق گُل شد نه گُل معشوق بلبل شد
گل و بلبل شده هریک به روئی واله و شیدا
هر آن کس زنگ بزداید ز مرآت ضمیر خود
ببیند جمله هستی را به ذکر ایزد یکتا
همه عاشق به روی او همه مایل بسوی او
همه خرم به بوی او و او از جمله ناپیدا
#
از لعل ترت خُشک لبم تر خواهم
یعنی که ز بوسه شهد و شکر خواهم
یک بوسه نه، صدهزار خواهم، زآن روی
قند است لب تو و مُکرر خواهم.
(مجمعالفصحاء ج 2 ص 339).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر