معنی طاهر وحید در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
طاهر وحید. [هَِ رِ وَ] (اِخ) محمدطاهر وحید. او راست: مجموعه ای در «توحید» که صاحب الذریعه آنرا در کتابخانه ٔ سیدنصراﷲ تقوی دیده است و مینویسد: ظاهراً وی بجز میرزا طاهر وحید قزوینی است که نصرآبادی در ص 17 تذکره ٔ خود از وی نامبرده و ما در ص 36 بدان اشاره کردیم. (از الذریعه ج 4 ص 480).
طاهر وحید. [هَِ رِوَ] (اِخ) میرزا طاهربن حسین خان قزوینی. رجوع به طاهر قزوینی و ترجمه ٔ تاریخ ادبیات ایران تألیف ادوارد براون ص 186، تذکره ٔ نصرآبادی ص 17 و وحید شود.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.