معنی طاهر نائینی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

طاهر نائینی. [هَِ رِ] (اِخ) یکی از شعراء فارسی زبان و از اهالی قصبه ٔ نائین تابع اصفهان بوده است در آتشکده ٔ آذر، و قاموس الاعلام، این بیت به نام او ثبت شده است:
آنکه هر شب هوس سوختن ما میکرد
کاش می آمد و امروز تماشا میکرد.
(آتشکده ص 173) (قاموس الاعلام ج 4).
و در تذکره ٔ نصرآبادی آمده است: ملا طاهری نائینی خوش طبع و لطیف خیال بود، اما بسبب شوخی آلوده ٔ هوی و هوس بود. چنانچه مسموع شد که به یکی از خانه زادهای شاه عباس ماضی تعشقی بهمرسانیده او را بحجره برد. این معنی بسمع مبارک شاه رسید، او را طلب داشت بهنگامی که بکنار بخاری نشسته بود، بعد از پرسش و جوابهای نامسموع آتشکش سرخ شده را برداشت، فرمود که چون او را بوسیده خواهی بود بتلافی آن این را ببوس و آتشکش را بر لب و دهان او گذاشته بسوخت و به این ترتیب اعضای او را سوخت به التماس یکی از خواص او را بخشید. غزلی که مطلعش این است از اوست که در این باب گفته:
آنکه دایم هوس سوختن ما میکرد
کاش می آمد و از دور تماشا میکرد.
سایر اشعارش این است:
حیا مهر خموشی بر دهان گفتگو دارد
وگرنه حرفها دارم که رنگ آرزو دارد.
همچو جان درقالب گبر و مسلمان رفته ام
تیغ بر خود میزند هر کس که با من دشمن است.
تا در دلم هوای قدت جاگرفته است
جانم هوای عالم بالا گرفته است
خون شد دلم ز غصه که آن غنچه ٔ امید
با دیگران شکفته و با ما گرفته است.
ای پری از من دیوانه رمیدن زود است
رشته ٔ عهد به یکباره بریدن زود است
صید خال تو نشد دل چه زنی چین بجبین
مرغ چون رام نشد دام کشیدن زوداست.
مستوجب شعله ٔ فنا رخت من است
خاکستر گلخن بلا تخت من است
بر عارض روز روشنی از رخ توست
بر چهره ٔ شب سیاهی از بخت من است.
(تذکره ٔ نصرآبادی ص 296).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر