معنی طالع‌مند در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

طالعمند.[ل ِ م َ] (ص مرکب) صاحب اقبال. بختور. طالعور. (آنندراج). بختیار. آنکه بخت نیک همواره یار او باشد.

مترادف و متضاد زبان فارسی

نیک‌بخت، خوش‌اقبال، خوش‌شانس، بخت‌یار، نیک‌اختر، خوش‌بخت، پیشانی‌سفید، طالع‌ور،
(متضاد) بی‌طالع، بدبخت، بداقبال

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر