معنی طاق گرا در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

طاق گرا. [ق ِ گ َرْ را] (اِخ) در جاده راه کرند به سر پل کنونی (حدود حلوان قدیم) بین آبادی سرخه دیزه، و پاطاق، گردنه ای است که چون از فراز آن بنشیب شروع شود، در اثناء راه بطاقی رسند که مانند طاق بستان، از کوه کنده شده و آن طاق به طاق گرا معروف میباشد. در افواه آمده که دلاکی آن طاق را ساخته، این طاق ساده و ازهرگونه زینت یا کتیبه و آثار عاری است:
ز حد بیستون تا طاق گرّا
جنیبتها روان با طوق و هرّا.
نظامی.
اندر عهد یزدجردبن هرمز قصه ٔ شروین و خورین بوده است، و آنک روم خوانند نه روم بوده است، و شنیده ام روم حلوان خوانده اند، و آن تاه دُزد، که خورین او را بکشت، راه داشته است آنجا که اکنون طاق گرا خوانند. و شروین رااز آن زن جادو دوست گرفت، که مریه خوانندش، و او رامدتی آنجا ببست. چنانکه در قصه گویند، و خدای داند کیفیت آن. و اندر سیرالملوک گفته است که شروین را نوشیروان عادل بروم بگذاشت تا خراج بستاند، در آن وقت که او باز میگردید از جهت خروج پسرش انوش زاده. (مجمل التواریخ والقصص ص 95). از ده کرند تا شهر حلوان بگریوه ٔ طاق گرا فرو باید رفت هشت فرسنگ. (نزههالقلوب چ لندن ص 165).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر