معنی ضمایم در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

ضمایم. [ض َ ی ِ] (ع اِ) ضمائم. ج ِ ضمیمه. رجوع به ضمائم و ضمیمه شود.

فرهنگ معین

(ضَ یِ) [ع. ضمائم] (اِ.) جِ ضمیمه.

فرهنگ عمید

ضمیمه

مترادف و متضاد زبان فارسی

پیوست‌ها، متعلقات، ملحقات

فرهنگ فارسی هوشیار

‎ (صفت) مونث ضمیم صاحب همراه، چیزی که آن را به چیز دیگر جمع کرده باشند پیوست. جمع: ضمایم (ضمائم) یا ضمیمه اعور. زایده کرمی شکل که به سطح داخلی روده اعور متصل است و طول آن بین 6 تا 12 و گاهی 20 سانتیمتر است آپاندیس آویزه.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر