معنی ضربی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

ضربی. [ض َ] (ص نسبی) منسوب به ضرب.
- طاق ِ ضربی، قسمی طاق که زنند از آجرهای به پهنا بهم پیوسته یعنی قطر طاق قطر اقصر آجر است.
- آلت ضربی، در آلات موسیقی، چون دف و دهل و دورویه و امثال آن.
|| جلد ضربی، جلد چرمی ضربی، که منقوش باشد.

فرهنگ معین

آواز یا آهنگی که وزن مرتب داشته باشد، نوعی طاق یا سقف محدب. [خوانش: (ضَ) [ع - فا.] (ص نسب.)]

فرهنگ عمید

ویژگی نوعی طاق یا سقف محدب که با آجر ساخته می‌شود،
(موسیقی) ویژگی اثر موسیقایی موزون،

فرهنگ فارسی هوشیار

‎ زنشی، پهنکاری: در ساختمان تاک (طاق)، دمگیر: در خنیا انگبینی ‎ منسوب به ضرب، نوعی آواز یا آهنگ است که وزن مرتب داشته باشد در قدیم بعضی خوانندگان که ضرب هم می گرفتند و باهنگهای ضربی آشنایی داشتند این نوع آواز را همراه با نواختن ضرب می خواندند باین ترتیب که وزن معینی را در نظر میگرفتند و غزلی را دریک دستگاه میخواندند و گوشه های مهم ردیف را نشان می دادند. وزن آواز ضربی چنانکه هم اکنون معمول است 8 , 6 بود. یا آلت ضربی. آلت موسیقی مانند دف و دهل و دو رویه نظیر آنها که بدانها اصول نگاهدارند. یا جلد تیماجی (چرمی) ضربی. جلد تیماجی (چرمی) که منقوش نباشد. یا طاق ضربی. قسمی که از آجرهای به هم پیوسته از پهنا زنند به طوری که قطر اطاق قطر اقصر آجر است.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر