معنی صیصة در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

صیصه. [ص َ] (ع اِ) خار خروس. (منتهی الارب). خار پس پای خروس. (مهذب الاسماء). سیخک پشت پای خروس. شوکهالدیک. ج، صیاصی. || شاخ گاو و آهو. (منتهی الارب). شاخ گاو. (ترجمان علامه ٔ جرجانی). || حصار و هر چیز که بدان بازدارند چیزی را و پناه گیرند به وی. || شبان نیکوسیاست. || میخ که بوی خرما را برکنند. || غرواشه ٔ بافنده که بدان تارو پود را برابر سازند. (منتهی الارب). شوکهالحائک التی یسوی بها بین السداه و اللحمه. (اقرب الموارد).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر