معنی صیداء در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

صیداء. [ص َ] (ع اِ) زمین درشت. || سنگ که از وی دیگ سازند. (منتهی الارب).

صیداء. [ص َ] (اِخ) شهری است در لبنان بر کنار دریا در 45 هزارگزی بیروت و نوزده هزار تن سکنه دارد. یکی از مراکز زراعت و تجارت انواع لیموها است. این شهر را فینیقیها بنا کردند. و در قرنهای 10 تا 13 قبل از میلاد یکی از مراکز مهم بحریه بود. آشوریان این شهر را بسال 840 ق.م. فتح کردند و بسال 677 ق.م. ویران ساختند، آنگاه تحت نفوذ بابلیان و سپس در تصرف ایرانیان درآمد. بسال 333 ق.م. اسکندر آنرا تصرف کرد، سپس سلوکی ها و رومیها و بیزانس ها بر آن شهر حکمفرمائی کردند. بسال 677 م. یزید آن را فتح کرد و بسال 1111 م. صلیبی ها بر آن دست یافتند. مسلمانان بسال 1291 م. آن را بگرفتند و استحکامات آنرا ویران کردند، سپس امیر فخرالدین بنای آنرا تجدید کرد. بسال 1837م. زلزله آنرا خراب ساخت و سلیمان پاشا بنای آنرا تجدید کرد اخیراً بخاطر تأسیس پالایشگاه در ناحیه ٔ جنوبی آن اهمیتی یافته است. (المنجد فی الادب والعلم). رجوع به قاموس کتاب مقدس شود.

صیداء. [ص َ] (اِخ) شهری است در حوران. (منتهی الارب) (معجم البلدان).

صیداء. [ص َ] (اِخ) چاهی است. لغتی است در صدآء. (منتهی الارب).

صیداء. [ص َ] (اِخ) نام زنی است که ذوالرمه بدو تشبیب کرده است. (منتهی الارب).

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر