معنی صورت انگیختن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
صورت انگیختن. [رَ اَ ت َ] (مص مرکب) صورت آفریدن. ابداع. نقش بستن. نقاشی کردن:
فکرت من در تو نیست در قلم قدر توست
کو بتواند چنین صورتی انگیختن.
؟
رجوع به صورت، صورت آفرین و صورت آرا شود.
فرهنگ معین
(~. اَ تَ) [ع - فا.] (مص ل.) نقش زدن.
فرهنگ فارسی هوشیار
(مصدر) نقاشی کردن صورتی را نقش چیزی را کشیدن، ابداع کردن ایجاد کردن.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.