معنی صلح افتادن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

صلح افتادن. [ص ُ اُ دَ] (مص مرکب) سازش دست دادن. به مصالحه انجامیدن: میان خوارزمشاه و ختا صلح افتاد. (گلستان). رجوع به صلح شود.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر