معنی صلابه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
صلابه. [ص ُل ْ لا ب َ] (اِ) قلاب چند شاخ که گوشت بر آن آویزند.
- به صلابه کشیدن، به قلاب زدن. به قلاب برآویختن چیزی و مخصوصاً گوشت را.
- به صلابه کشیدن کسی را، مجازاً به معنی کسی را در سختی و رنج قرار دادن.
قلابی که گاو یا گوسفند کشته را به آن آویزان میکنند،
دار، صلیب
سختی سخت شدن، زفتی درشتی، سر سختی، بیموری (مهابت)، سفتی بنگرید به صلبه