معنی صغر سن در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
صغر سن. [ص ِ غ َ رِ س ِن ن] (ترکیب اضافی، اِ مرکب) خردی عمر و خردسالی. (غیاث اللغات) (آنندراج).
- صغر سن گرفتن، در تداول عامه ٔ امروز گرفتن حکم از مراجع رسمی قضائی است مبتنی بر اینکه سن شخص از میزانی که در شناسنامه ٔ او قید گردیده بفلان مقدار کم تر است، سپس اداره ٔ آمار مکلف است حکم محکمه را در شناسنامه و سوابق متقاضی ثبت نماید.
فرهنگ فارسی هوشیار
خرد سالی
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.