معنی صدم در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
صدم. [ص َ] (ع مص) کوفتن. (منتهی الارب). بهم باکوفتن. (تاج المصادر بیهقی) (مصادر زوزنی). یقال: صدم الجدار صدماً؛ اذا ضربه بسده. (بحر الجواهر). || زدن چیزی سخت را به چیزی سخت مثل آن. (منتهی الارب). || رسیدن کاری بزرگ. (منتهی الارب). کاری صعب رسیدن. (تاج المصادر بیهقی) (مصادر زوزنی). || راندن سخت. (منتهی الارب).
صدم. [ص َ دُ] (عدد ترتیبی، ص نسبی) صدیک. واقع در مرتبه ٔ صد.
(مص م.) به هم کوفتن، (مص ل.) رسیدن کاری سخت. [خوانش: (صَ) [ع.]]
زدن دو چیز سخت به هم، کوبیدن،
رسیدن کاری سخت و بزرگ،
کوفتن، تنه زدن، بر خورد با دشواری صدمین: نادرست نویسی سدم سدمین (همگی واژه های پارسی که با سد آغاز می شود در روش فارسی نویسان با صاد می آید که نادرست است) (مصدر) کوفتن به هم کوفتن، (مصدر) کاری سخت رسیدن. (صفت) از مرتبه صد.
صَدْم، (صَدَمَ- یَصْدِمُ) زدن و دفع کردن- صدمه زدن- رسیدن (بلا یا هر مصیبت)،