معنی صدقه در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

صدقه. [ص َ دُ ق َ] (ع اِ) کابین زن. ج، صُدقات. (منتهی الارب). دست پیمان. (منتهی الارب). کاوین. (مهذب الاسماء) (ترجمان علامه ٔ جرجانی). کابین. (مهذب الاسماء). صداق. شیربها. مهر.

صدقه. [ص ُ دُ ق َ] (ع اِ) دست پیمان. (منتهی الارب).

فرهنگ معین

(صَ دَ قِ) [ع. صدقه] (اِ.) آن چه از مال که برای رضای خدا به بینوایان دهند.

فرهنگ عمید

آنچه در راه خدا به بینوایان می‌دهند به ‌جهت ثواب، چیزی که کسی برای سلامت خود و دفع بلا به مردم فقیر و مستحق می‌دهد، صدقۀ سر، صدقه‌سری،

حل جدول

بلاگردان

مترادف و متضاد زبان فارسی

بلاگردان، خیر، خیرات، خیریه 2، تصدق، زکات

فرهنگ فارسی هوشیار

آنچه بدرویش دهند در راه خدایتعالی، آنچه در راه خدا به بینوایان بدهند

پیشنهادات کاربران

آرازش

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر