معنی صدام در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

صدام. [ص ِ] (ع اِ) علتی است که در سر ستور باشد. (منتهی الارب). || درد نیم سر. (مهذب الاسماء). مقابل صداع. || (اِخ) نام مردی. (منتهی الارب).

صدام. [ص ِ] (اِخ) نام اسب زفربن حارث است. (منتهی الارب).

صدام. [ص ِ] (اِخ) نام اسب قیس بن نشیبه است. (منتهی الارب).

صدام. [ص ِ] (اِخ) نام اسب لقیطبن زراره. (منتهی الارب).

فرهنگ فارسی هوشیار

درد نیم سر

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر