معنی صحنه سازی در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی

لغت نامه دهخدا

صحنه سازی. [ص َ ن َ / ن ِ] (حامص مرکب) کار صحنه ساز. رجوع به صحنه و صحنه ساز شود.

فرهنگ معین

آراستن صحنه نمایش یا فیلم با دکورهای مناسب، مجازاً به معنی ایجاد کردن وضعی ساختگی برای رسیدن به منظوری خاص. [خوانش: (~.) [ع - فا.] (حامص.)]

فرهنگ عمید

(سینما، تئاتر) شغل و عمل صحنه‌ساز،
[مجاز] ایجاد وضع و حالتی دروغی و ساختگی برای جلب توجه دیگران،

فرهنگ فارسی هوشیار

نما آرایی عمل و شغل صحنه ساز.

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری
تصاویر