معنی صاف و ساده در فرهنگ لغات ها (دهخدا،معین و ... ) + سایر منابع اطلاعاتی
لغت نامه دهخدا
صاف و ساده. [ف ُ دَ / دِ] (ص مرکب، از اتباع) صاف و پوست کنده. بی پرده. بی ریا. بی شیله پیله.
فرهنگ فارسی هوشیار
(صفت) ساده دل بی ریا، صاف و پوست کنده.
پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا
وارد حساب کاربری
خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید
ثبت نام
کنید.